«برای این که این ملت شایسته رسالت گردد، او را در بوته غم و درد گداختی تا ناخالصیهایش بسوزد.
آنگاه آتش عشق بر دلش نهادی و نور ایمان بر وجودش تافتی و باب شهادت را بر روی آنان گشودی.»
متن کامل دستنوشته در «ادامه مطلب»
خدایا تو خود خواستی که در این دنیای تیره و تار، نور حقیقت پرده ظلمت را بدرد و اراده کردی که رسالت بزرگ محمدی بعد از هزار و چهارصد سال، از زیر پردههای اوهام و خرافات حقیقت تابناک خود را بنمایاند و مقدّر کردی که ملت ایران به سبب عمق فرهنگیاش و عرفانش مسئول تحقق این رسالت بزرگ گردد. برای این که این ملت شایسته رسالت گردد، او را در بوته غم و درد گداختی تا ناخالصیهایش بسوزد. آنگاه آتش عشق بر دلش نهادی و نور ایمان بر وجودش تافتی و باب شهادت را بر روی آنان گشودی، سیاهیهای تاریخش را با خون شهدا پاک نمودی و او نیز آماده شد تا ابراهیموار، اسماعیل و انانیّت خود را برای نگاه عشق تو فدا کند.
خدایا به ما رحمت کردی در آن روزهای وحشتناک، رهبری بزرگ بر ملت ما گسیل داشتی که ایمانش به عظمت کوه، صبر و مقاومتش به عمق دریاها، صفای ضمیرش به پاکی آب، بلندی روحش به وسعت آسمان و ارادهاش طوفان به پا میکند؛ شجاعتش ابرقدرتها را میلرزاند و طاغوت طاغوتیان را از اریکه قدرت به زیر میاندازد و عشق سوزانش به خاطر حق و حقیقت و عدل و عدالت همچو آتشفشانی است که ریشههای ظلم و کفر را میسوزاند؛ راز و نیاز شبهنگامش به همراه نماز صبحگاهش به زمزمهای خاموش میماند که از وجدان کهکشانهای خاموش به گوش میرسد و روح او را به معراج میبرد. خدایا به ما رحمتی کن و این مرد ملکوتی را حفظ کن. «آمین»
و من الله التوفیق
عباس نفریه
۶۵/۳/۲۲
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
چه خوش لحظهای است لحظه دیدار معشوق
و چه زیباست پرواز عاشقان حضرت دوست در ملکوت اعلی
و چه گواراست شهد شیرین شهادت نوشیدن و در جوار حضرت حق سکنی گزیدن
شما آب دیده و خون دل را در کدامین بازار فروختید که اینگونه نقد شهادت کردید؟ شما در زیارت عاشورا با حسین چگونه پیمان بستید که اینگونه عاشقش شدید؟