به یاد شهدای عملیات مرصاد
به روایت برادر محسن امامی
این روزها مصادف است با عملیات افتخار آفرین مرصاد برعلیه منافقین کوردل. اونایی که فکر میکردند ۴۸ ساعته توی تهران هستند و هزار آرزوی باطل دیگه داشتن.
بعد از عملیات مرصاد توی اردوگاه کوزران مستقر شدیم، هم استراحت و هم اینکه پاکسازی. یه روز صبح با چند تا از بچههای گروهان بلند شدیم بریم بالاترین نقطه کوه کوزران رو یه گشتی بزنیم. با تجهیزات کامل حرکت کردیم. احتمال میدادیم تا شاید تعدادی از منافقین به پناهگاههای بالای کوه رفته باشند و شاید هم احتمال حمله مجدد.
اما وقتی بالای کوه رسیدیم از صحنهای که دیدیم متوجه شدیم که اونا ترسوتر از این بودند که بخواهند دوباره تجهیز بشن و به ما ضربه بزنند. همینطور که از یال کوه بالا میرفتیم تا به قله برسیم کم کم بوی بدی به مشاممون میرسید. هر چه به بالای کوه نزدیکتر میشدیم بوی تعفن ما رو بیشتر اذیت میکرد تا اینکه رسیدیم نزدیک یه پناهگاه. اینجا بود که فهمیدیم اون بوی بد از چیه. تعداد ده دوازده جنازه از منافقین رو دیدیم که دراز کش بغل هم خوابیده بودند و دسته جمعی خودکشی کرده بودند.
اینه عاقبت کسانی که از خدا غافل میشن و در مقابل مردمی قرار میگیرن که فرزندانشون رو برای حفظ اسلام و نظام اسلامی فدا کردند.
روح همه بچههای شهید عملیات مرصاد شاد