-
خدایا!
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 09:19
بسمه تعالی خدایا! چه این دنیا بر من تنگ است. به هر جای آن فکر میکنم، احساس دلتنگی در من بیشتر میشود. انگار قفسی شده که من در آن فشرده میشوم و در آن زیادی هستم. خدایا مثل آنکه من سرنوشت برادرم را دارم طی میکنم فقط با این تفاوت که او در راه تو رفت و من باید در راه غیر تو بروم زیرا که قلب من فشرده از گناهان کبیره و صغیره...
-
دستنوشته شهید فخرالدین مهدی برزی
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 09:18
«امیدوارم و از خدا می خواهم که معلم ما را انبیاء و اولیائش قراردهد تا با سرمشق گرفتن از سخنان پربارشان، انسانی نمونه و جزو اولیاءالله قرار بگیریم.» بسم الله الرحمن الرحیم هر چه فکر کردم که چه موضوعی را به عنوان نصیحت و یا چیزی شبیه این برایتان بنویسم دیدم تقریباً هیچ کاری را صد در صد برای رضای خدا فکر نمیکنم که...
-
در منطقه کوزران
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 09:16
بسمه تعالی ۱۳۶۶/۳/۶ ساعت ۶ بعدازظهر است. بعد از خواندن چند سوره از قرآن در یک قسمت جدا و دور از چادرها در زیر درختان در منطقه سرسبز کوزران نشسته ام. گردان شهادت، سخنرانی انصاریان را گذاشته و گردان کمیل هم مصیبت امام حسین و زینب را گذاشته. بادی در این منطقه می وزد بین نسیم و باد تند و بین درختان می پیچد و هوا...
-
وصیت نامه شهید فخرالدین مهدی برزی
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 09:15
«چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم، قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است، هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم.» متن کامل وصیت نامه در «ادامه مطلب» وصیت نامه فخرالدین مهدی برزی فرزند حسین، ش ش: ۸۱، متولد ۱۳۴۹ دین: اسلام، عضو بسیج بسم الله الرحمن الرحیم و بسم الرب...
-
به مناسبت سالگرد شهادت تو
چهارشنبه 19 خردادماه سال 1389 23:07
جمعه دوم بهمن 1388 به نام خدا فخرالدین جان! ای ستاره درخشان خاطرات من! هرگز تو را از یاد نخواهم برد و آن شهادت مظلومانه ات را! تو را و آن حفره زیبای گلوله را که دری از بهشت بر چشم چپت گشوده بود ... در آن زمستان، من بذر گندمی بودم در آغوش گرم برف، و چه بود آنچه که در قلبم می گذشت؟ چه بود آن خون سبز عطرآگین جاری شده در...