شهید محمود استاد نظری، مهدی خراسانی
«روز بیست و سوم بهمن ماه ۶۴ وقتی کنار جاده فاو - ام القصر سنگرهای انفرادی رو کندیم و توی اونا مستقر شدیم، هر کدوم از بچهها فرصت پیدا کردند تا سری به بقیه دوستانشون توی دستههای دیگه بزنن. همینطور که توی سنگر نشسته بودم و تو حال خودم بودم، شنیدم کسی منو با اسم صدا میزنه. سرم رو که بر گردوندم چهره آشنای محمود رو دیدم، با همون چهره معصومانه همیشگی.
میدونستم الان سراغ محسن گلستانی رو میگیره. بهش گفتم برو جلوتر، توی یه سنگر نشسته. یه کاغذ دستش بود. با محسن خیلی رفیق بود. من فکر میکنم شاید خیلی از مناجاتهایی که محسن توی مداحی هاش میخوند رو از محمود میگرفته. این آخرین برخورد من با محمود بود. روحش شاد» ---- محسن امامی