به یاد شهید رضا حاتمی
به روایت مهدی خراسانی (همرزم شهید)
... درسته که رضا حاتمی نتونست دختر عزیز خودش رو که تازه به دنیا اومده بود، ببینه اما در یک نبرد شجاعانه عراقیهای زیادی رو به هلاکت رسوند و سرانجام به درجه رفیع شهادت نائل شد.
متن کامل خاطره در «ادامه مطلب»
* پی نوشت فاطیما:
تیر تراش: وقتی دشمن تیربار رو قفل میکنه روی تیزی خاکریز یا کانال تا طرف مقابل نتونه سرش رو بیاره بالا و دید داشته باشه - تا حدی که شدت اصابت تیرها باعث تراشیده شدن لبه خاکریز میشه - میگن دشمن داره تیر تراش میزنه (تعریف واژه از مهدی خراسانی)
کسی که بی ریا باشه، بدون این که بدونه همه دوستش دارن و ازش یاد میکنن.
شهید حاتمی کسی بود که به گفته خودش خداوند تمام مراحل حرکتش به سوی جبهه رو تسهیل کرده بود و خیلی راحت و بدون مشکل تونسته بود بیاد جبهه.
اون یه بسیجی مخلص و بیریا بود که در جنوب تهران بزرگ شده بود و تمام بدنش خالکوبی داشت هر چند که دوست نداشت کسی خالکوبیهاش رو ببینه. رضا از بچه لوتیهای بامعرفت بود و خداییاش هم بامعرفت به شهادت رسید.
پاتک عراق از سمت چپ قلاویزان شروع شده بود و تیر تراش بدی روی لبه کانال یال سمت چپی قلاویزان رو نوازش میداد. عراقیها میخواستند با این کار امکان دیدهبانی و نظارت نیروهای ما رو نسبت به فعالیتهای خودشون در منطقه کم کنند و با کم کردن دید بچهها، به راحتی بتوانند به سمت نیروهای ما حرکت کنند غافل از این که تا بچههای باحالی مثل رضا حاتمی در گردان حمزه یا گردانهای دیگه لشگر 27 بودن، هیچ کاری نمیتوانستند انجام بدهند.
درسته که رضا حاتمی نتونست دختر عزیز خودش رو که تازه به دنیا اومده بود، ببینه اما در یک نبرد شجاعانه عراقیهای زیادی رو به هلاکت رسوند و سرانجام به درجه رفیع شهادت نائل شد.
یادش گرامی باشد، یارانش تنها نباشند!
خوشا به حالت همین وهمین