صاحبقرانی
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 ساعت 10:53 ق.ظ
سلام،وبلاگ جدیدم ،مبارک.منو مهدی ومحمود برنا ،تو یکی از روزهای گرم دوکوهه در حسینیه شهید حاج همت ،با هم عقد اخوت خوندیم تا درشادیو غم باهم باشیم تا .......شهادت.ولی مهدی ازما پیشی گرفتو شربت شهادتو نوشیدو رفت،یادمه اون روز ما پس یه مدت طولانی در منطقه عملیاتی بانه ،برای تجدید قوا به تهرون اومدیم،تا هم استراحتی بکنیم و هم شاید دیدارهای آخرو خداحافظی آخرمون....این عکسیرو که شما گذاشتید ،یکی از همون آخریهاست که مهدی به دیوار جنب پادگان ولیعصر (عج) تکیه زودو با لبخند قشنگه همیشگی خاطراتیرو برای ما دنیا طلبا گذاشت>حالا دیگه نه دیواری هست برای تکیه دادن او ونه تکیه گاهی برای من........یادش بخیر.
سلام. ممنون و مرسی برای خاطرات قشنگی که میگید و برای یادآوری روزهای قشنگ و از یادنرفتنی. نمیدونید چقدر آرزو میکردم که الان پیشم بود تا مثل همه سالهایی که هم برادر و هم بهترین دوستم بود بازم میشد باش درددل کنم و ازش کمک بخوام و اون هم مثل همیشه با صبر و حوصله راهنمایی ام کنه. اونا رفتن با یه دنیا عشق و ما موندیم با یه دنیا حسرت و تنهایی ... یاد داداشی مهربونم بخیر
باسلام ازاینکه یاد آنروزهای گرم وصمیمی وروحانی را زنده میکنید خیلی ممنون هستم ای کاش میشد عکس وتصاویر همه بچه های گردان حمزه در یک سایت گرداوری میشد
سلام خدمت شما ای کاش می شد .... ای کاش توفیقش نصیب می شد ...
ناشناس
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ
با سلام و عرض تشکر از اینکه زحمت کشیدید بسیار زیاد ممنون هستم واقعاً زیبا بود انشالله بقیه عکسهای گردان حمزه را هم بدست آورید و داخل وبلاگ خود قرار دهید
سلام انجام وظیفه است. ممنون. انشالله با همکاری دوستان.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام،وبلاگ جدیدم ،مبارک.منو مهدی ومحمود برنا ،تو یکی از روزهای گرم دوکوهه در حسینیه شهید حاج همت ،با هم عقد اخوت خوندیم تا درشادیو غم باهم باشیم تا .......شهادت.ولی مهدی ازما پیشی گرفتو شربت شهادتو نوشیدو رفت،یادمه اون روز ما پس یه مدت طولانی در منطقه عملیاتی بانه ،برای تجدید قوا به تهرون اومدیم،تا هم استراحتی بکنیم و هم شاید دیدارهای آخرو خداحافظی آخرمون....این عکسیرو که شما گذاشتید ،یکی از همون آخریهاست که مهدی به دیوار جنب پادگان ولیعصر (عج) تکیه زودو با لبخند قشنگه همیشگی خاطراتیرو برای ما دنیا طلبا گذاشت>حالا دیگه نه دیواری هست برای تکیه دادن او ونه تکیه گاهی برای من........یادش بخیر.
سلام. ممنون و مرسی برای خاطرات قشنگی که میگید و برای یادآوری روزهای قشنگ و از یادنرفتنی.
نمیدونید چقدر آرزو میکردم که الان پیشم بود تا مثل همه سالهایی که هم برادر و هم بهترین دوستم بود بازم میشد باش درددل کنم و ازش کمک بخوام و اون هم مثل همیشه با صبر و حوصله راهنمایی ام کنه.
اونا رفتن با یه دنیا عشق و ما موندیم با یه دنیا حسرت و تنهایی ...
یاد داداشی مهربونم بخیر
باسلام ازاینکه یاد آنروزهای گرم وصمیمی وروحانی را زنده میکنید خیلی ممنون هستم ای کاش میشد عکس وتصاویر همه بچه های گردان حمزه در یک سایت گرداوری میشد
سلام خدمت شما
ای کاش می شد ....
ای کاش توفیقش نصیب می شد ...
با سلام و عرض تشکر از اینکه زحمت کشیدید بسیار زیاد ممنون هستم واقعاً زیبا بود انشالله بقیه عکسهای گردان حمزه را هم بدست آورید و داخل وبلاگ خود قرار دهید
سلام
انجام وظیفه است. ممنون.
انشالله با همکاری دوستان.