اینجا اردوگاه کارونه درست یک قدمی بهمنشیر که اخرین مقر بود برای عملیات والفجر هشت .اینجایی هم که محمد شیرین زبون وایساده .چرا؟؟؟ میگم شیرین زبون واسه اینکه محمد از اون سر زبونی های باحال بود که وقتی صحبت میکرد خیلی بامزه میشد.بگذریم اینجایی که محمد وایساده اکثر بچه های گردان عکس شهادت انداختند .همه با همین تیپ و ..................
سلام ممنون از این عکس من برادر محمد هستم البته من 10 سال از محمد کوچکترم..... برام خاطره کوتاهی که تو نظرات بود جالب بود خیلی دوست دارم بدونم از اونوقتا ..... ممنون می شم بیشتر بدونم درباره اون خاطرات به ایمیل من ایمیل بزنید تا شماره تونو داشته باشم خیلی خیلی ممنون التماس دعا
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اینجا اردوگاه کارونه درست یک قدمی بهمنشیر که اخرین مقر بود برای عملیات والفجر هشت .اینجایی هم که محمد شیرین زبون وایساده .چرا؟؟؟ میگم شیرین زبون واسه اینکه محمد از اون سر زبونی های باحال بود که وقتی صحبت میکرد خیلی بامزه میشد.بگذریم اینجایی که محمد وایساده اکثر بچه های گردان عکس شهادت انداختند .همه با همین تیپ و ..................
سلام ممنون از این عکس من برادر محمد هستم البته من 10 سال از محمد کوچکترم..... برام خاطره کوتاهی که تو نظرات بود جالب بود خیلی دوست دارم بدونم از اونوقتا ..... ممنون می شم بیشتر بدونم درباره اون خاطرات به ایمیل من ایمیل بزنید تا شماره تونو داشته باشم
خیلی خیلی ممنون
التماس دعا