«خدایا! ظهور امام زمان را نزدیکتر بگردان
تا ایشان پرچم عدالت و پیروزی را در تمام دنیا برافرازد.»
(رفیقان) شهیدان میروند نوبت به نوبت خوش آن روزی که نوبت بر من آید
سلام بر آقا امام زمان، سلام بر نائب برحقش، سلام بر رزمندگان اسلام
سلام بر دوستان عزیز شهیدم،
آغوش خود را بگشایید که آمدم
دیگر از هجر و فراق شما آزاد شدم و به وصال خود رسیدم، خدایا تو را شکر میکنم که مرا به خود رساندی، آن هم با وضوی خونین. یا اباعبدالله، چقدر شادم از این که دامن تو را آکنده به خون خود میبینم. چه سعادتی بالاتر از این که خون آلوده به گناه من را با دامن تو پاک گردانم و لباس جهادم را به عطر خود معطر گردانیدی. خدایا تو را شکر میکنم که مرا از ترس مرگ طبیعی و با ذلت رهانیدی و به زندگی ابدی و مقام شهادت رسانیدی.
حسین جان! دیدی چقدر نسبت به تو باوفا بودم؟ دیدی که آخر خود را به دریای بیکران ولا و عشق تو زدم و در آن غرق شدم؟ حسین جان! دیدی که چگونه با یورش عشقم به سپاه بیکران یزیدیان زمان، وفای به عهد خود کرده و آنها را رسوا کردم.
شکراً لله! خدایا از تو تمنا دارم امام عزیزم، پدر پیر جماران را همراه با انقلابش و ملت شهیدپرور به امام زمان برسان و تمنا دارم ظهور امام زمان را نزدیکتر بگردان تا ایشان پرچم عدالت و پیروزی را در تمام دنیا برافرازد.
خطاب به همرزمان
عزیزان من! ای کسانی که روزها و شبها در بیابانها در گرما و سرما با هم بودیم، من و دیگر همرزمانتان از اینجا شما را میبینیم، یکایک شما را که شهید میشوید یا پیروز از میدان بیرون میآیید. اگر شهید شدید فبالمراد، ای بسی سعادت. اگر هم پیروز بودید باز هم جای سعادت است ولی غصه نخورید بالاخره همه شما در راه اسلام و امام و مولایتان فرشته نجات (شهادت) را به آغوش میکشید، فقط دیر یا زود میشود ولی از خدا بخواهید که در نهایت اول پیروزی و بعد شهادت را نصیبتان بگرداند و سعی کنید سنگر جهاد را خالی نکنید زیرا در اینجاست که به مقام بلند ابدیت و در نهایت آمرزش میرسید و الا خیر.
والسلام علیکم
برادر کوچک شما
حمید بهرامی
۶۶/۱۲/۲۳
سلام حمید چون خوش اخلاق بذله گو یادته وقتی میرفتیم عملیات کربلای 5 سرودهای زمان بچگی رو میخوندیم تا بچه ها روحیه بگیرند شاد باشند یاد همه بچه های گردان همه شهدا و بازماندگان گرامی باد